شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید با اشاره به برنامه های دشمنان برای نابودی اسلام و بیرون راندن این دین از عرصه های مختلف اجتماعی، تفکر جدایی دین از سیاست را “اندیشه ای غربی و غیراسلامی” دانستند.
امام جمعه اهل سنت زاهدان در خطبه های نماز جمعه امروز (10 بهمن 1393) پس از تلاوت آیه «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» [صف: 8] به تلاش دشمنان برای نابودی دین اسلام اشاره کردند و گفتند: دشمنان در طول تاریخ همواره در تلاش بوده اند تا چراغ برافروخته الهی را خاموش کنند. ولی هیچگاه نتوانسته اند به طور کامل این چراغ را خاموش کنند. اگر چه مقداری پیش رفته اند، اما الله تعالی در هر زمان این نور را برگردانیده و آن را به پایه تکمیل رسانده است.
ایشان در ادامه به دوران انحطاط مسلمانان پس از خیرالقرون اشاره کردند و خاطرنشان نمودند: متاسفانه پس از سپری شدن خیرالقرون، به مرور زمان غفلت بر مسلمانان طاری شد و بخش بزرگی از جامعه اسلامی دنبال خواهشات نفسانی رفته و با کوتاهی در اعمال و اخلاق مواجه شد، و همین غفلت زمینه فعالیت دشمنان علیه دین اسلام را فراهم نمود.
خطیب جمعه اهل سنت زاهدان با اشاره به برخی برنامه های دشمنان اسلام افزودند: دشمنان اسلام علاوه بر جنگهای فیزیکی و لشرکشی نظامی علیه کشورهای اسلامی، از طریق حملات فکری، فرهنگی و اقتصادی نیز توانستند بر جهان اسلام تسلط حاصل کنند. آنها تلاش می کردند تا همانطور که مسیحیت را در کلیسا محدود کردند، دین اسلام را نیز به مسجد خلاصه کرده و آن را یک مسأله شخصی قلمداد کنند تا بدین وسیله تاثیر دین را بر جامعه و اجتماع از بین ببرند. دشمنان اسلام تبلیغات وسیعی راه انداختند که دین نباید با ادارات، بازار، اجتماع و سیاست ارتباط داشته باشد و دین و سیاست نمی توانند با یکدیگر جمع شوند.
مولانا عبدالحمید اظهار داشتند: این تهاجم فکری و فرهنگی نه تنها از سوی کشورهای غربی متوجه جهان اسلام شد، بلکه همه دولتهای استعماری از شرق تا غرب در این زمینه با یکدیگر همصدا بودند. روسیه که بخش بزرگی از کشورهای اسلامی را با حمله نظامی و فکری تصرف کرده بود، در تبلیغات خود به طور کلی منکر وجود خدا بود.
ایشان در ادامه افزودند: متاسفانه بخش بزرگی از جامعه اسلامی گرفتار این تبلیغات فاسد و الحادی شد که دین را جدای از سیاست می دانستند. آنها سیاست را به معنای “دروغ” تفسیر کردند و تبلیغات نمودند که سیاستمداران نمی توانند دیندار باشند، زیرا بدون دروغ نمی توان یک کشور را اداره کرد. درحالی که سیاست صادقانه و درست در دین وجود دارد. در طول تاریخ بسیاری از سیاستمداران با راستی و صداقت مملکت را اداره کردند؛ بسیاری از انبیای الهی، ازجمله حضرت سلیمان و حضرت داوود و رسول اکرم- علیهمالسلام- حکومت کردند، اما حتی یک کلمه دروغ بر زبانشان جاری نشد.
امام جمعه اهل سنت زاهدان اظهار داشتند: خلفای راشدین و بسیاری از صحابه که بر مسند قدرت قرار داشتند هرگز دروغ نگفتند، بلکه به بهترین شیوه حکومت کردند. آنها مسلمانان دینداری بودند که در تمام عرصه های جامعه حضور داشتند و جامعه را چنان مدیریت کردند که جهان بشری از آوردن نظیر آنها ناتوان است. آنها چنان سیاستی اجرا کردند که در آن یک کلمه هم دروغ و نفاق وجود نداشت.
خطیب جمعه اهل سنت زاهدان سیاست اروپا را “سیاست مبتنی بر دروغ و نفاق” توصیف کردند و گفتند: سیاست دروغین متعلق به اروپا و برخی از حکومتهای امروزی است. سیاست اسلامی سیاست راست و درست است. امانتداری و صداقت بالاترین سیاست اسلام است. تمدن اسلامی تمدنی است که در آن کوچکترین لکه ای وجود ندارد.
ایشان در ادامه افزودند: دشمنان اسلام تمدن و سیاست دروغین خود را بر اسلام تحمیل کردند و تمدنی که بر پایه بی بندوباری و دروغ و هزاران عیب پایه گذاری شده است را در کشورهای اسلامی آوردند تا تمدن پاک و بی آلایش اسلامی را از صحنه خارج کنند. به همین منظور افرادی را که قبلا مغزهای آنها را شستشو داده بودند، به طوری که از گرفتن کلمات اسلامی شرم داشتند، بر کشورهای اسلامی حاکم قرار دادند. آنها سنتهای الهی، ملت مسلمان و واقعیتهای جامعه را نادیده گرفتند و خواستند به وسیله حکام خودفروخته و مستبد که حرکتهای اسلامی و دعوتگر را سرکوب می کردند، کشورهای اسلامی را اداره کنند.
مولانا عبدالحمید به خیزش ملت مسلمان در مقابل استبداد و خودکامگی اشاره کردند و گفتند: مسلمانان جهان که به شدت مورد تحقیر و توهین قرار گرفته بودند، حرکت کردند و اولین جرقه بیداری اسلامی در ایران عزیز زده شد و ملت مسلمان برای آزادی و حمایت از اسلام قیام کردند و نظام جمهوری اسلامی در ایران مستقر شد و سایر بلاد اسلامی نیز شروع به فعالیت کردند که الحمدلله امروزه ما شاهد حرکتهای اسلامی در تمام کشورهای اسلامی هستیم و همه مسلمانان خواستار استقرار حکومت اسلامی و اجرای شریعت اسلام هستند، و پیش بینی همین است که خواسته های برحق ملتها، که همان اجرای شریعت اسلام است، به پیروزی خواهد رسید.
*اهانت به مقدسات مسلمانان واکنش غرب به موج بیداری اسلامی است
امام جمعه اهل سنت زاهدان در ادامه خاطرنشان کردند: امروزه بیداری اسلامی با چالشهای گوناگونی مواجه است و دشمنان اسلام این بیداری را به اختلاف، درگیریهای داخلی و افراطگرایی تبدیل کرده اند، اما با توجه به اینکه امروزه اقشار مختلف مسلمانان در تمام جهان بیدار شده و به سوی الله تعالی و اعمال اسلامی رجوع کرده اند، لذا ما خوشبین هستیم که این بیداری بر مسیر خودش بازگشته و به پیروزی می رسد.
ایشان اهانتهای صورت گرفته در غرب به مقدسات اسلامی را «واکنشی به موج بیداری اسلامی» دانستند و گفتند: اهانتهای صورت گرفته علیه مقدسات اسلامی از قبیل قرآن و پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم، در غرب، در واقع واکنشهایی است که در مقابل بیداری اسلامی صورت می گیرند. اما آنها نمی دانند که این قبیل اهانتها موجب بیداری بیش از پیش مسلمانان خواهد شد.
ایشان یادآور شدند: بهترین راه مقابله با دشمنان اسلام و شاد کردن روح رسول اکرم صلی الله علیه وسلم، بازگشت به قرآن و سنت و توبه صادقانه است. کسی که ذره ای غیرت ایمانی و اسلامی در وجودش باشد، در چنین شرایطی توبه کرده و دستورات قرآن و سنتهای آنحضرت صلی الله علیه وسلم را در زندگی خویش پیاده خواهد کرد.
*استبداد و انحصارگرایی بزرگترین آفت هر انقلاب است
مولانا عبدالحمید در ادامه سخنان خود با اشاره به فرا رسیدن دهه فجر، “وحدت و اجرای عدالت” را رمز بقای انقلاب اسلامی دانستند و خاطرنشان کردند: همان طور که انقلاب اسلامی ایران با وحدت انجام گرفت و به ثمر نشست، بقای این انقلاب نیز با وحدت امکان پذیر است. باید وحدت اقوام، مذاهب و اقشار مختلف جامعه حفظ شود، و اجرای عدالت و مبارزه با تبعیض و فساد میتواند این وحدت را حفظ کند.
ایشان در پایان تاکید کردند: بالاترین خطر برای هر انقلاب این است که آن انقلاب از جمهور خارج شده و فقط در انحصار یک فکر و جناح و گروه و مذهب قرار گرفته و برای دیگران محدودیت و مشکلات ایجاد کند. بالاترین آفت هر انقلاب، استبداد است. انقلاب اسلامی ایران با استبداد، خودکامگی و قشرگرایی مبارزه کرد. وقتی که مبارزه با استبداد یکی از اصول انقلاب اسلامی است، مواظب باشیم که خدای ناکرده خودمان گرفتار استبداد و خودکامگی نشویم. لذا همانطور که برای پیروزی این انقلاب همه در صحنه حاضر شدند، باید اکنون نیز همه در صحنه حضور داشته باشند و خواسته های برحق و قانونی آنها برآورده شود. باید به همه ملت به طور یکسان توجه شود. رعایت اصول انقلاب برای بقای نظام بسیار مهم و حیاتی است.
