طی ماههای اخیر و در جریان حوادث جاری کشور، بهویژه پس از جمعهٔ خونین ۸ مهر در زاهدان، شیخالاسلام مولانا عبدالحمید امامجمعهٔ اهلسنت زاهدان، با صراحتِ لهجه و صلابت و قاطعیت بیشتری دیدگاهها و مواضع خویش را مطرح کرده و بیش از گذشته موافقان و مخالفان را به اظهارنظر و تحلیل در این خصوص واداشته است.
با توجه به این مسئله خواستم به چند نکته راجعبه شخصیت، منش و دیدگاههای ایشان اشاره کنم:
1. در این مدت الله متعال به مولانا عبدالحمید توفیقات قابلتوجهی عنایت کرده است. این سنت الهیست که در شرایط سخت و سرنوشتساز از شخصیتهای برجسته و محوری کارهای بزرگی میگیرد. چنین شخصیتهایی در شرایط سخت و با وجود فشارها و تنگناهای بسیار، منشأ خدمات و آثار عظیمی هستند که در شرایط عادی به سرانجام رساندن آنها کار بسیار دشواری است.
مولانا عبدالحمید فضایل و ویژگیهای منحصربهفردی دارد، اما این به آن معنا نیست که ما گمان کنیم مسابقهای در جریان بوده و یک نفر در آن برنده شده است. شکی نیست که ما بازنده داشتهایم و بازندگان از جمع علما همان کسانی بودهاند که در این شرایط، بیتفاوت نشسته و مهر سکوت بر لب زدهاند، اما علمایی که به هر شکل از بیان حق دریغ نکردهاند، همه برندهاند.
2. یکی از ویژگیهای منحصربهفرد مولانا عبدالحمید، ناصح و خیرخواهبودن ایشان است. ایشان بارها گفته و در عمل هم ثابت کرده که خیرخواه ملت و حاکمیت ایران است. در تعامل با حاکمیت هم بارها به اثبات رسانده که سخنان ایشان با اغراض سیاسی، جناحی یا قومی مطرح نمیشود. ایشان خیرخواهانه و از جایگاه یک شهروند آگاه و مسئولیتپذیر به مسائل کشور مینگرد و نکات لازم را تذکر میدهد. یک اصل اساسی از نظرگاه ایشان آن است که یک شهروند آگاه باید عملکرد مثبت مسئولان را نادیده نگیرد و از آن قدردانی کند. وقتی هم که کاستی میبیند نباید با هدف حفظ داشتههایش مهر سکوت بر لب بزند و همهچیز را عالی و بیعیب بداند، بلکه باید با نقد صریح و سازنده و غیرمغرضانه در جهت اصلاح کاستیها بکوشد و از چیزی نهراسد.
3. مولانا عبدالحمید در نقد عملکردها لحن گزنده و ادبیات توهینآمیزی ندارد. از کلمات زننده هیچگاه استفاده نمیکند. حتی در تصحیح اشتباه شاگردان خویش همواره به ادبیات فاخر و متانت ذاتی خویش وفادار مانده و هیچگاه کلمات نامناسب بر زبان جاری نکرده است. شاید فکر کنید ادعای عجیبی میکنم ولی به جرئت میتوانم بگویم هیچیک از اطرفیان و همکاران ایشان تاکنون کلمۀ نامناسبی از زبان ایشان نشنیده است. به یاد دارم سالها پیش ایشان در یکی از نشستهایی که با مدرسان جوان دارالعلوم زاهدان داشت، به آنان توصیه کرد: «وقتی عصبانی هستید کسی را تنبیه یا نصیحت نکنید. حتی اگر اشتباه فرد محرز بود، پیش از هر نوع برخورد و نصیحتی هدف خودتان را بازبینی کنید و پس از آن برای او دعا کنید. آنگاه خیرخواهانه و بدون استفاده از کلمات تند و زننده، او را متوجه اشتباهش کنید وگرنه تذکر و نصیحت شما جز فرونشاندن خشمتان، تأثیر دیگری نخواهد داشت.»
این ویژگیِ مهم شخصیتی ایشان تاکنون از نگاه خیلیها پنهان مانده است. مسئولانی هم که ایشان را قضاوت میکنند و نسنجیده در مورد ایشان اظهارنظر میکنند، مقصر نیستند. آنان در مورد مولانا عبدالحمید با مشکل بزرگ عدم شناخت مواجهاند.
4. بعضیها با نظرداشت سخنان شیخالاسلام مولانا عبدالحمید در چند ماه اخیر به این تحلیل رسیدهاند که ایشان از مواضع و دیدگاههای قبلی خود عدول کرده است. عدهای هم با شور و هیجان خاصی ادعا میکنند که مولانا عبدالحمید خیلی لیبرال شده است. اما واقعیت آن است که تا پیش از این، شرایط روانی جامعه بهگونهای نبوده که چنین صداهایی خوب شنیده شود، وگرنه مولانا عبدالحمید همواره این نکات را مطرح کرده و همین امروز هم چیزی را که در تضاد با چارچوب فکری و نظری ایشان باشد، بر زبان نمیآورد. ایشان در گذشته همین نگاه انسانی، همین عملگرایی و پراگماتیسم را داشته و از قضا یکی از عوامل مهم جایگاه مردمی و موفقیتشان در منطقه همین نکته بوده است.
مولانا با حکومت نیز همواره با عزتنفس و متانت رفتار کرده و با توجه به درک درستی که از واقعیتها دارد، مسیر معقول و مصلحانهای را در تعامل با حکومت تاکنون پیش برده است.
اگر امروز ایشان صریحتر از گذشته سخن میگوید، شک نباید کرد که ضرورت زمان و شرایطی که در آن هستیم ایشان را مجاب کرده که بیش از هر زمانی صریحاللهجه باشد.
5. مولانا عبدالحمید به اعتقاد من یک انسان کاملاً دموکرات و باورمند به نقش و جایگاه مردم است. دموکرات واقعی کسی است که عقیدۀ خودش را حفظ میکند و در عین حال از حقوق انسانی کسانی دفاع میکند و حقوقشان را قابل احترام میداند که شاید با او همعقیده نباشند.
هنر این نیست که کسی بیاید از عقیدۀ خودش و کسانی که با او هممسلکاند دفاع بکند و برای آن هزینه کند؛ این کار چندان شاق نیست و هرکسی آن را میکند. این ویژگی مولانا عبدالحمید است که تلاش میکند همه به حقوق انسانی خود برسند. از حقوق انسانیشان دفاع میکند و این حق را به آنها میدهد که مطالبهگر و منتقد باشند.