[اشاره: نشریه فرهنگی، ادبی و اجتماعی دانشجویان بلوچ سیستان و بلوچستان به نام “استون” اخیرا مصاحبهای با شیخالاسلام مولانا عبدالحمید داشته است که متن کامل این مصاحبه به نقل از نشریه مذکور خدمت خوانندگان گرامی تقدیم میشود.]
قبل از آغاز مصاحبه، سلام دانشجویان را خدمت شما میرسانیم و سپاسگزاریم که با وجود مشغلههای زیاد وقت مبارکتان را در اختیار ما قرار دادید.
استون: به نظر حضرتعالی استفاده از ظرفیتهای اهلسنت چگونه میتواند در سیاستهای داخلی و خارجی کشور مؤثر و سودمند باشد؟
مولانا: به نظر بنده اهلسنت در ایران بالاترین و بهترین فرصت برای نظام جمهوری اسلامی و حتی برادران شیعه ما هستند؛ چرا که وقتی در اینجا با اهلسنت عادلانه و شایسته برخورد شود، تمامی حقوق آنان رعایت شود و نظام جمهوری اسلامی و مسئولین کشور، اهلسنت را مورد توجه قرار دهند، این مسئله در ممالک دیگر تأثیر مثبت خواهد گذاشت، همچنین در سایر بلاد اسلامی که از نظر مذهبی اهلسنت هستند در زمینه رعایت حقوق و مسائل اقلیتهای شیعه تأثیر بسزایی خواهد گذاشت.
به هر اندازه که نظام جمهوری اسلامی بتواند به اهلسنت ایران توجه نموده و به حقوق آنان رسیدگی کند، به همان اندازه در قلوب کشورهای اسلامی و اهلسنت دنیا محبوبیت پیدا خواهد کرد. از اینرو اهلسنت هم بهترین فرصت و هم بزرگترین آزمایش برای نظام هستند.
با توجه به وابستگی اهلسنت با ایران و محبت خاصشان با وطن و افتخارشان به اسلام و وطن و ظرفیتهایی که دارند، اگر از این ظرفیتها به نحو شایستهای بهرهبرداری شود میتوانند باعث انسجام و مایه وحدت باشند و میتوان مشکلات بسیاری را با استفاده مناسب از این قشر حل کرد. از آنجاییکه اهلسنت ایران با اهلسنت دنیا مشترکات بسیاری دارند و دنیا هم تا حدی روی اهلسنت حساب میکند،میتواند بسیاری از مشکلات و حتی خیلی از بنبستهای سیاسی و امنیتی توسط اهلسنت حل شود.
در گذشته متاسفانه بهطور شایسته و بایسته از ظرفیتهای اهلسنت استفاده نشده است، وگرنه بسیاری از مسایل هستند بسیاری از مسائل هستند که میتوان آنها را با استفاده از این ظرفیتها حل کرد.
استون: با توجه به نظرات موافق و مخالف نسبت به مسئله آزادی گروگانها و همچنین جریان آب زابل، که حضرتعالی در هر دو مورد نقش موثری داشتید، نیاز به شفافسازی هست. اگر ممکن است در اینباره توضیح بیشتری بدهید.
مولانا: در رابطه با مسئله امنیت به طور کلی، اهلسنت با توجه به ظرفیت و تواناییای که دارند میتوانند تأثیرگذار باشند، اما البته اینگونه نیست که ما بگوییم میتوانیم صددرصد مسئله امنیت را حل کنیم، چنین نیست. چون همه چیز در دست ما نیست. این مسئله وقتی بهطور کامل حل میشود که تمام تواناییها و ظرفیتهای امنیتی موجود در دولت و ارگانها و نیروهای مردمی با هم هماهنگ شوند،آنوقت مسئله امنیت به طور کامل حل خواهد شد. بهطور مثال اگر اهلسنت در این منطقه بخواهند با استفاده از ظرفیتهای و توانشان امنیت ایجاد کنند و دیگران نخواهند، نمیشود امنیت ایجاد کرد. چون دیگران تحریک میکنند. ولی وقتی همه در رابطه با امنیت با یکدیگر هماهنگ و همسو باشند، مطمئنا امنیت به نحو احسن تحقق خواهد یافت. در گذشته این همسویی بهوجود نیامده است.
در رابطه با مسئله مرزبانان و گروگانها، دولت از ما خواست که برای نجات گروگانها تلاش کنیم و ما هم از ظرفیت موجود و از طریق فشارهای مردمی پیگیر این موضوع شدیم. باتوجه به هممرز بودن با پاکستان و افغانستان و مشترکات قومی و مذهبیای که وجود دارد، در این کشورها نفوذ مردمی داریم و از همین ظرفیت برای آزادی مرزبانان گروگان گرفته شده استفاده کردیم. به هر حال پادرمیانی و فشار مردمی سبب شد که طرف مقابل هم بالاخره کنار بیایند و از خواستههایی که داشت از قبیل آزادی زندانیهایشان و دیگر خواستههایشان دست بکشند و گروگانها را آزاد کنند. ما یک جلد قرآن عظیمالشأن فرستادیم و اینکه برخی میگویند بنده نامهای نوشته و فرستادم این شایعه است. بالاخره از نفوذ مردمی، مردمی که در داخل و خارج بودند، استفاده شد و سبب شد تا گروگانها آزاد شوند.
در رابطه با آب زابل هم ما با هماهنگی دولت و طبق پیشنهادی که دولت به ما داد، در خصوص این دغدغه که مردم سیتان دارند مهاجرت میکنند و نگران هستند و مسئولان هم که میآیند در این رابطه پریشان هستند و دغدغه دارند، گفتیم اگر شما صلاح میدانید ما پادرمیانی مردمی میکنیم و پا درمیانی مردمی جواب داد.
باید بدانیم و بپذیریم که در بسیاری از مسایل دیپلماسی جواب نداده،اما بهصورت مردمی و با دیپلماسی مردمی آن مسایل حل شدند. مردم ما هم در افغانستان قرابت و خویشاوندی داشته و با آنان رفت و آمد دارند و از آنان شناخت و بسیاری مشترکات با آنان دارند، و هم با مردم پاکستان. ما از آنان شناخت داریم و آنان از ما و ما می دانیم که میدانیم که مسئله بهدست چه کسی است و توسط چه کسانی و به چه طریقی حل خواهد شد. ما از طریق همان افراد وارد عمل میشویم. اما کسانی که شناخت ندارد و می خواهد مسئلهای را حل کنند، مجبور به استفاده از چندین واسطه میشوند و شاید این وساطت هم جواب ندهد. بر همین اساس بهطور قطعی بگویم که مسئله آب زابل از همین طریق پیگیری و حل شد و زمانیکه آب را از افغانستان رها کردند اول به ما اطلاع دادند که پنجاه درصد آب را رها کردهایم و پنجاه درصد دیگر را در چند روز آینده رها خواهیم کرد. وقتی طرف افغانی این قول را داد و آب را رها کرد، بنده به استاندار زنگ زدم و اطلاع داده ام که آب رها شده و به جریان افتاده است.
اینها ظرفیتهایی هستند که اگر مسئولین و نظام بخواهند از اهلسنت استفاده کند بساری از مشکلات حل خواهند شد و هزینهها پایین خواهد آمد و به نفع حکومت و نظام است
برای این کارها ما هیچ انتظاری از کسی نداریم، اینکه کسی تشکر کند و نه انتظار دیگری از کسی داریم این کارها منحیث یک وظیفه ملی، وطنی و اسلامی انجام داده گرفتهاند و کارهای دیگری هم که اگر توسط ما حل بشوند دریغ نخواهیم کرد و انجام خواهیم داد، بدون اینکه واهمهای از افراد تندرو داشته باشیم که تحمل چنین چیزهایی را ندارند. اگر آنها تحمل ندارند الحمدلله ما این تحمل را داریم و این ظرفیت در ما هست که سخنان آنها را تحمل کنیم. ناراحتی افراد تندرو نشانی کمظرفتی است و اگر از دست کسی کاری برآید نباید ما نگران باشند که چرا کاری انجام داده است. رئیس جمهور هم که آمد از کل مردم استان تشکر کرد؛ هم از اهلسنت و هم از اهلتشیع. من خوشحال شدم که رئیس جمهور از کل مردم استان تشکر کرد و که شما این مسئله را حل کردهاید و این تشکر رئیس جمهور به ما روحیه داد که آینده اگر کاری از دست ما بر آید در انجام آن کوتاهی نکنیم. مهم این است که از کل مردم استان تشکر شد. برای ما شیعه و سنی تفاوتی ندارد. این مصداق ضرب المثل معروف بلوچی است که میگویند: «شکارء یکیء جنت وله گوشتا گردء ورنت» (یعنی اینکه شکار را یک نفر شکار میکند ولی گوشت آن را همه با هم میخورند.)
استون: نظر به بحثهای موجود در فضای رسانهای، آیا سخنرانی شما در مراسم استقبال از ریاست جمهوری در برنامه بود؟ اگر بود تحت تاثیر چه عواملی از برنامه حذف شد؟
مولانا: نه قبلا به بنده اطلاع دادند که در مراسم استقبال از رئیس جمهور در استادیوم سخنرانی دارید. بنده نیز مطالبی برای ارائه آماده کردم، اما بعدا از جاهایی کسانی فشارهایی وارد کردند تا اینکه برنامهریزان اظهار داشتند که فشارهای زیادی مبنی بر حذف سخنرانی بنده به آنها وارد شده است. بنده گفتم که با توجه به برنامهی اعلامشده، مردم انتظار دارند که این سخنرانی در برنامه باشد. اگر برای شما امکان دارد طبق برنامه اصلی عمل کنید، این باعث خوشحالی و رضایت مردم نیز هست، ولی نهایتا افرادی که فشار آورده بودند غالب شدند. این برنامه را برنامهریزان تهران به بنده گفتند که فشار زیادی به آنان وارد شده است. بعد از لغو سخنرانی احساس نگرانی کردم، ولی وقتی سخنان رئیس جمهور را در استادیوم شنیدم تسلای خاطر پیدا کردم و با خود گفتم که از این اتفاق حتی از کسی گلایه هم نخواهم کرد، و گلایه هم ندارم چون سخنان دکتر روحانی خیلی جامع بود و آنچه را بنده میخواستم بگویم همان نکات در سخنرانی ایشان بود.
استون: با توجه به مشکلات و محدودیتها و فضای حاکم در دولت قبل، در فضای جدیدی که با روی کار آمدن دولت آقای روحانی به وجود آمده است، اوضاع حال و آینده کشور، و بخصوص اهلسنت را چگونه ارزیابی میکنید؟
مولانا: من برای همه ایرانیان اعم از شیعه و سنی و تمام اقوام و مذاهب و همه مردم ایرانةاین فضا را فضای بسیار خوبی میبینم و این دولت را دولت معتدلی میدانیم که در مسیر اعتدال حرکت میکند. تصمیم این دولت مبنی بر بها دادن به تمام اقوام ایرانی و تمام مذاهب و رسیدگی به حق و حقوق آنها امید بسیاری را ایجاد کرده است. امیدواریم که دولت تدبیر و امید موفق شود تا رضایت مردم ایران را بهدست آورد، چرا که وحدت ملی و امنیت ملی پایدار بدون توجه به حق و حقوق اقوام و مذاهب اصلا امکانپذیر نیست. ممکن است که وحدتی بر اثر فشار ایجاد کنیم، همانگونه که در دولت قبل بود و بخواهیم با فشار امنیت یا وحدت ایجاد کنیم، اما این موقت خواهد بود. بنابراین وحدت و امنیت حاصل از فشار هیچگاه جوابگو نخواهد بود. امنیت پایدار و وحدت پایدار در صورتی امکانپذیر است که حق و حقوق شهروندان کاملا رعایت شود و به آنها توجه شود و از توانایی های همه استفاده شود. امیدواریم این اصل در این دولت محقق شود.
استون: به ظاهر روند حضور علمای اهلسنت در عرصههای سیاسی و کلان کشور نسبت به زمان حضرت مولانا عبدالعزیز که علما در انتخابات کاندید میشدند و برخی از علما در مجلس شورای اسلامی حضور داشتند، رو به کاهش بوده است. این رویکرد تحت تاثیر چه عواملی شکل گرفته است و نظر شما درباره حضور بیشتر علما در این عرصهها چیست؟
مولانا: اوایل انقلاب وضعیت خیلی بهتر بود و از وجود علما استفاده میشد. چنانکه علما در نمایندگی کاندید میشدند. در ایرانشهر مولانا دیدگاه کاندید شد و مسئولین خودشان مایل بودند تا ایشان کاندید شود. در خاش مولانا حامد دامنی، در سراوان مولانا اسحاق مدنی و… مسئولین خودشان علاقه داشتند تا علما کاندید شوند. اما بعد تعصبات مقداری بالا رفت و متاسفانه هرچه که زمان جلوتر رفت تعصبات بیشتر شد. اوایل سعه صدر بیشتر و دیدها وسیعتر بودند، ولی حالا اگر علما بروند برای کاندیداتوری مجلس ثبتنام کنند تایید نمیشوند مگر برای مجلس خبرگان چون در آنجا شرط است که فرد باید حتما عالم باشد. آنجا هم افراد خاصی را تایید میکنند. در بقیه ارگانها و ادارات نیز استخدام علما بسیار محدود است، حتی در آموزش و پرورش که در گذشته خیلی از علما استقبال میکردند، جذب و استخدام علما بسیار کمرنگ شده است. در دانشگاهها هم خیلی کم از علما استفاده میشود و کسانی که فارغالتحصیل حوزه و مدارس دینی هستند و مدرک دارند از این عزیزان بسیار کم استفاده میشود. امیدواریم در این فضا و شرایط جدید مجدد توجه به علما به نحوی باشد که بتوانند در صحنههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حضور داشته باشند و خدمت کنند.
استون: با توجه به بیانات حضرتعالی مبنی بر اینکه “جامعه اسلامی با اصل دینمداری و دانشمحوری” میتواند به قلههای پیشرفت و ترقی برسد، انتظارات علما از دانشجویان چه هست؟
مولانا: انتظاری که بین علما و بهطور کلی جامعه موجود است اینکه دانشجویان عزیز هم در بُعد دانش و تحصیل و تخصص گامهای مهمی بردارند و بروند دنبال تخصصهای عالی ومدارج عالی علمی و دورههای دکتری و بالاتر را طی کنند و هم انتظار جامعه این است که دانشجویان عزیز دینمدار و پاسدار دین و اهل نماز و ذکر و عبادت باشند. در دانشگاه و در هرجا که هستند تاثیرگذار باشند. باتوجه به اینکه دین گریزی در جامعه است و بسیاری علیه دین کار میکنند و فعالیتهای گستردهای انجام میدهند، از طریق ماهوارهها، اینترنت و از راههای مختلف میخواهند مخصوصا نسل جوان را از دین دور کنند و به دین بدبین کنند، به هرحال انتظار این است که دانشجویان عزیز دینمدار و دینگرا و پایبند احکام دین و شریعت باشند. این هم در زندگی خود آنها تاثیرگذار است و هم در رجوع مردم به کسب علم و دانش تاثیر خواهد گذاشت و مردم را تشویق میکند تا بیشتر فرزندان خود را به تحصیل علم و دانش بفرستند. وقتی مردم ببینند که دانشجویان متدین هستند دیگران هم علاقه پیدا میکنند و خواهند گفت که اگر فرزندان ما به دانشگاه بروند هم متدین می شوند و هم علم حاصل خواهند کرد. دانشجو هر چه متدینتر باشد این مسئله به رشد علم و فرهنگ در جامعه کمک می کند.
استون: نظرتان نسبت به تحصیل دختران چیست و چه توصیه هایی به خانواده هایی که فرزندان دخترشان برای تحصیل به دانشگاه میفرستند دارید؟
مولانا: از لحاظ کسب علم و دانش بین دختر و پسر و زن و مرد تفاوتی نیست. همانگونه که پسران و مردان باید دنبال علم و دانش بروند، دختران و زنان نیز باید در پی کسب دانش و معرفت باشند. حالا این علم، علم دین است یا علم روز. علم نیاز جامعه است و ضرورت دارد که آحاد جامعه دنبال علم باشند. منتها چیزی که در رابطه با دختران هست اینکه باید با پوشش اسلامی و مراعات شئونات اسلامی، دنبال علم بروند و تحت تاثیر فرهنگهای غیراسلامی قرار نگیرند، ما مسلمانیم و در هر شرایطی باید دستورات اسلام و ارزشهای دینی را لحاظ و مراعات کنیم.
استون: نظر به گستردگی ارتباطات و اینکه در برخی از مدارس و حوزههای علمیه کشور امکانات ارتباطی و سیستم پاسخگویی تلفن گویا و آنلاین برای پاسخگویی به سوالات دینی و شرعی مردم وجود دارد و از چنین طرحی استقبال هم شده است، آیا برای دارالعلوم زاهدان چنین برنامههایی در نظر دارید؟
مولانا: بله، اینجا هم دارد روی این برنامه کار میشود که همان امکاناتی که جاهای دیگر هست اینجا نیز اجرا شود و ان شاءالله این مسئله در آینده در اینجا نیز چنین سیستمی راهانداری شود.
استون: توصیه و سفارش شما به نشریات دانشجویی و بخصوص نشریه استون (نشریه دانشجویان بلوچ دانشگاه سیستان و بلوچستان) چیست؟
مولانا: نشریات از ابزارهای اجتماعی و ارتباطی بسیار خوباند. تجربه این نوع فعالیتها بسیار ارزشمند و مهم است و موجب انگیزه و شور و نشاط در دانشجویان میشود. سعی کنید بهروز حرکت کنید و برای جامعه مفید باشید. اطلاعرسانیتان دقیق باشد و هر خبر و مطالبی را تا زمانیکه بررسی نکردهاید، پخش نکنید. برخی خبرها ممکن است شایعه باشد و انتشار شایعه به جامعه ضربه وارد میکند و به امانتداری انسان لطمه میزند. نشریات در بیداری جامعه نقش مهمی دارند. نشریه شما در کل خوب است و توصیه ما به عزیران همین است که برای نشریه وقت بگذارند و زحمت بکشند و کار کنند.
استون: و در آخر پیام شما برای دانشجویان چیست؟
مولانا: پیام ما این است که دانشجویان عزیز با تمام وجود دنبال علم و دانش بروند و با شور و نشاط علم کسب کنند، چرا که علم سرمایهی گرانمایه ای است. شاید الان که دانشجویان جوان هستند بهطور کامل متوجه این موضوع نباشند، اما بعدا متوجه خواهند شد که حامل چه سرمایهی بزرگی هستند. بزرگترین و بالاترین نعمت الله تعالی علم و دانش است. علم صفت پروردگار است. باید با تمام توان دنبال علم بروند و به هر اندازهای که دانشجویان عزیز هزینه کنند، چه هزینههای مالی و چه هزینههای فکری و راحت و آسایش خود را برای علم فدا کنند، باز هم ارزش دارد..