همۀ آنانی که پس از حادثۀ کشتار نمازگزاران زاهدانی در جمعۀ خونین این شهر، پیام تصویری شیخالاسلام مولانا عبدالحمید، امام جمعۀ اهلسنت زاهدان را از طریق شبکۀ استانی تماشا کردند، آثار غم و اندوه را در چهرۀ ایشان به وضوح دیدند. آنان پدری را میدیدند که دهها تن از فرزندانش بیرحمانه به خاکوخون کشیده شده بودند. در آن پیام مولانا عبدالحمید مردم را به آرامش دعوت کرد و درعینحال تأکید نمود که زوایای حادثه با جدیّت در دست بررسی است و مردم عزیز بهتر است تا زمان روشنشدن ابعاد حادثه خونسردی خود را حفظ کنند و پاسدار امنیت شهر و دیارشان باشند.
مولانا عبدالحمید ساعاتی بعد در پیامهای دیگری با صراحت اعلام کرد که پس از برگزاری نماز جمعه حادثهای وحشتناک مقابل مصلای اهلسنت زاهدان رخ داده است. ایشان توضیح داد که مأموران انتظامی و امنیتی با لباس نظامی و محلی نمازگزاران را از بالای پشت بام مورد هدف قرار دادهاند. به کوچک و بزرگ هم رحم نکردهاند و حتی نمازگزاران مرد و زنی را که داخل مصلی حضور داشتهاند، هدف گرفتهاند.
ایشان درحالی پیامهای صریحش را منتشر کرد که رسانههای داخلی، بهویژۀ شبکۀ استانی هامون تمام تلاش خود را روی وارونه جلوهدادن حادثۀ کشتار مردم متمرکز کرده بودند. آنها این حادثه را «تروریستی» میخواندند و با تیترهای هدفمند تلاش میکردند پای گروهکهای تروریستی را به ماجرا باز کنند و بدینترتیب آب را گلآلود کنند. مشخص بود که میخواهند اذهان و افکار عمومی را از کشتار بیرحمانۀ دهها تن از نمازگزاران منحرف کنند و عاملان و آمران حادثه را از مخمصه برهانند.
شیخالاسلام مولانا عبدالحمید اما به درستی دست آنها را خواند و مثل همیشه با شجاعت تمام قد علم کرد و صریح اعلام کرد که ظلم بزرگی بر مردم ما رفته است. ایشان یک خواستۀ مهم داشت و آن اینکه باید عاملان و آمران کشتار نمازگزارانِ بیگناه با دقت شناسایی و بیطرفانه محاکمه شوند.
نکته آنکه، همانگونه که انتظار میرفت برخی از رسانههای داخلیِ معلومالحال خیلی زود حملات تندی به شیخالاسلام مولانا عبدالحمید کردند و ادعاهای بیاساس و دروغینی را به ایشان نسبت دادند. سیاستگذاران و گردانندگان آنها مثل همیشه انتظار داشتند مولانا عبدالحمید و دیگر علمای شهر چشم بر واقعیت ببندند و هر تحلیلی که آنها از حادثۀ روز جمعه دارند، همان را بپذیرند و براساس آن تحلیل سخن بگویند و عمل کنند و پا بر خون دهها شهید بیگناهی که مظلومانه خونشان بر زمین ریخته، بگذارند. در غیر اینصورت محکوم هستند و باید آماج حملات رسانهای آنها قرار بگیرند.
کاش آنها مولانا عبدالحمید و علمای اهلسنّت ایران را بهتر میشناختند و با شمهای از روحیات حقطلبانۀ امام جمعۀ اهلسنت زاهدان آشنا میبودند. کاش باور میکردند که او راهی جز حق و هدفی جز دفاع از حقوق مردمش ندارد. رویکرد او پرهیز از خشونت و گفتوگو و مداراست، و در دفاع از حق و حقیقت با توکل بر الله متعال تا پای جان میایستد و از هیچ کسی هراسی به دل راه نمیدهد. مردمی داغدار هم پشت سر او هستند که در حمایت از ایشان از جان و مال خود مایه میگذارند.
کاش آنها میدانستند که تلاشهای مذبوحانهشان به نتیجه نمیرسد و باور میکردند که پیگیریهای قانونی مولانا عبدالحمید با پشتیبانی الله متعال و دعاهایی که از دلهای شکستۀ بازماندگان شهدای جمعۀ خونین به آسمان میرسد، بالأخره نتیجه خواهد داد و تمام عاملان و آمران فاجعۀ خونین جمعه 8 مهر 1401 و نیز آنانی که به هر شکلی تلاش کردهاند خون این مظلومان پایمال شود، به زودی زبون خواهند شد.