پایگاه اطلاع رسانی شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید

شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید در یک نگاه

مولانا عبدالحمید، در سال 1326 در روستای “گلوگاه” واقع در غرب شهرستان زاهدان در خانواده ای متدین دیده به جهان گشود. پدر و مادر وی انسانهایی صالح بودند که به اوصافی همچون تقوا، قناعت و عبادت متصف بودند. نماز سحر و روزه سه روز در هر ماه از آنان فوت نمی شد.
ایشان علوم ابتدایی را در شهر زاهدان فرا گرفت، اما با توجه به اینکه در آن دوران شهرستان زاهدان فاقد مدارس دینی بود، مولانا برای ادامه تحصیل به پاکستان رفته و در مدرسه دینی “دارالهدی” در ایالت “سند” ثبت نام کرد و از محضر بزرگان این ایالت کسب فیض نمود. بعد از مدتی راهی ایالت “پنجاب”، منطقه “بهاول پور” شد و از محضر مولانا “عبدالله درخواستی”، رئیس جمعیت علمای اسلام و دیگر اساتید آنجا استفاده نمود. پس از مدتی به حوزه علمیه “بدرالعلوم رحیم یارخان” رفته و علوم تفسیر و حدیث را از محضر شیخ التفسیر مولانا “عبدالغنی جاجروی”- رحمه الله- فرا گرفت، شیخ التفسیر نیز با ایشان بسیار محبت داشته و به او اعتماد کامل داشت.
مولانا عبدالحمید در سال 1349هـ.ش از حوزه علمیه “بدرالعلوم رحیم یارخان” فارغ التحصیل شد و پس از فراغت به زاهدان بازگشت. در زاهدان با مولانا عبدالعزیز- رحمه الله- ارتباط برقرار کرد. مولانا عبدالعزیز از علمای بزرگ منطقه به شمار می رفت و در مجلس علما و مجاهدانی همچون “مولانا مفتی کفایت الله دهلوی”، “مولانا حسین احمد مدنی”، و “مولانا قاری محمد طیب قاسمی” زانوی تلمذ زده و از محضر آنان کسب فیض نموده بود.
فارغ التحصیلی مولانا عبدالحمید مقارن بود با سال تاسیس حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان توسط مولانا عبدالعزیز- رحمه الله-. لذا مولانا عبدالحمید نیز در این حوزه مشغول تدریس شد. نبوغ، لیاقت و دیگر ویژگیها و صلاحیتهای موجود در ایشان، مولانا عبدالعزیز را بر آن داشت تا مولانا عبدالحمید را به عنوان نماینده خود در امور اجتماعی و مسئول داخلی دارالعلوم انتخاب نماید.
پس از رحلت مولانا عبدالعزیز- رحمه الله- در سال 1408هـ.ق، مسئولیت دارالعلوم زاهدان و امامت جمعه این شهر بر دوش مولانا عبدالحمید افتاد.
مولانا عبدالعزیز، که در حقیقت ایشان را می توان به عنوان یک مجدد و مصلح در تاریخ بلوچستان یاد کرد، در دوران فعالیت خود اصلاحات اساسی و بزرگی را به جای گذاشت، اما پیک اجل به ایشان مهلت نداد که این اصلاحات را به پایه تکمیل برساند، لذا پس از وفات ایشان هنوز منطقه با مشکلات زیادی مواجه بود، که مولانا عبدالحمید با استعانت از الله تعالی توانست بر تمام این مشکلات و بحرانها فائق آید. اخلاص، فراست، نبوغ و توانایی‏های مدیریتی ایشان در زمینه های مختلف، موجب شد تا تودۀ جامعه اهل سنت ایران، اعم از علما، اندیشمندان و… به ایشان اعتماد کنند.
مولانا عبدالحمید پس از ملاحظه معضلات و مفاسد اجتماعی جامعه و عقب ماندگی‏های فرهنگی و علمی و ضعفهای شدید ایمانی و خلأ بزرگ اصلاحی در جامعه، به احیای نیروهای ایمانی و شعور دینی پرداخت. ایشان با تشخیص این مهم که پرداختن به مسائل اختلافی (مذهبی- فقهی- فکری و…) نه تنها دردی را دوا نخواهد کرد، بلکه جراحتی بر زخمهای کهنه امت می افزاید و راه رسیدن به هدف را، که همان اصلاح جامعه و وحدت جهان اسلام است، دشوار و حتی ناممکن می سازد، لذا به بیداری وجدانها و استعدادهای نهفته جامعه، ایجاد فضای وحدت و اخوت در بین اقشار مختلف جامعه و هدایت و اصلاح جامعه مبادرت ورزید.
مبنای تفکر و اندیشه مولانا عبدالحمید بر این است که برای رسیدن به هدف باید آرامش و امنیت بر جامعه حاکم باشد، باید در محیطی مسالمت آمیز و با سکون به دعوت و بیدارگری پرداخت تا حس دینی تحریک شود و همگان به معارف اسلامی و ارزشهای دینی دست یافته و از خرافات و بدعات و رسومات جاهلی نجات پیدا کنند.
این تفکر وسیع در کنار اشکهای سحرگاهی و گریه های نیمه شبی همراه با اخلاص و پشتکار و از خودگذشتگی ایشان تا کنون نتایج بسیار مثبت و مفیدی را در پی داشته است.
مولانا عبدالحمید اکنون به عنوان یک مرجع دینی، اندیشمند عرصه اجتماعی و صاحب نظر مسایل فکری و سیاسی مشغول فعالیت است. همه روزه دهها تن از افراد و گروهها با مشکلات و نیازهای متعدد به ایشان مراجعه کرده و مسایل و مشکلات خود را مطرح می نمایند. ایشان نیز با کمال گشاده رویی و مهارت خدادادی، بدون هیچگونه احساس خستگی و کسالت، به حل و فصل مشکلات مراجعین می پردازد.
حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان و مسجد جامع مکی در نتیجه فعالیت و زحمات مولانا عبدالحمید شاهد شکوفایی و گسترش کمی و کیفی بسیار زیادی بوده و هست؛ افزایش تعداد طلاب و نیز مکاتب تحت نظارت دارالعلوم زاهدان و توسعه چشمگیر مسجد جامع مکی، این دو مرکز دینی و علمی را در شمار بزرگترین مساجد و مراکز علمی و دینی اهل سنت ایران قرار داده است.
حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان با مدیریت مدبّرانه مولانا عبدالحمید علاوه بر تعلیم و تربیت حدود دو هزار طلبه (برادر و خواهر)، نقش بسیار مفید و مهمی را در ایجاد بیداری دینی و اجتماعی و ارتقای سطح دینی و فرهنگی جامعه اهل سنت ایفا می نماید.
مراسم نماز جمعه در مسجد جامع مکی زاهدان به امامت مولانا عبدالحمید نیز یکی از باشکوهترین مراسم‏های نماز جمعه اهل سنت ایران به شمار رفته و منبر نماز جمعه این مسجد، یکی از منابری است که مطالبات قانونی جامعه اهل سنت ایران از آن مطرح می شود.
اما خصوصیت بارز مولانا عبدالحمید، مطرح کردن مطالبات اهل سنت ایران و پیگیری آنها از مجرای قانونی و منطقی است؛ ایشان در مناسبت‏های مختلف، ضمن انتقاد از اعمال هر گونه تبعیض مذهبی، قومی و نژادی و ایجاد اختلاف بین پیروان مذاهب و اقوام،  و دعوت همگان به وحدت و اخوت، مطالبات و خواسته های جامعه اهل سنت ایران را در مراسم نماز جمعه و عیدین و دیگر مناسبتها و موقعیتهای مناسب مطرح می نماید.
نکته قابل توجه دیگر اینکه؛ دایرۀ تفکر، اندیشه و فعالیت مولانا عبدالحمید فقط در چارچوب حوزه و تدریس علوم دینی منحصر نمی شود، بلکه ایشان همواره به اهمیت ارتباط بین حوزه و دانشگاه تاکید کرده، همگان را به فراگیری علوم دانشگاهی و رسیدن به مدارج عالی علم روز توصیه می نماید. تاسیس دفتر امور دانشجویی در حوزه علمیه زاهدان و تهیه خوابگاه دانشجویی تحت نظارت حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان و برگزاری جلسات اصلاحی و تربیتی برای قشر دانشجو و تحصیلکردۀ جامعه، گواه صادقی است بر اهتمام ایشان به این موضوع مهم.

دیدگاهها، باورها و فعالیتهای مولانا عبدالحمید در عرصه های مختلف را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
1ـ مولانا عبدالحمید فردی متعادل و مخالف افراط و تفریط است. وی با این باور که اسلام دین اعتدال و میانه روی است، همواره بر اعتدال در تمامی امور تاکید دارد.
2ـ مولانا عبدالحمید منادی وحدت امت اسلامی، مخصوصا وحدت شیعه و سنی- که دو فرقه بزرگ اسلامی هستند- بوده، وحدت و انسجام را مایه پیروزی می داند، اما همواره بر این نکته تاکید دارد که وحدت و انسجام از راه برگزاری کنفرانس و تشکیل مجامع تقریب و… حاصل نمی شود، بلکه تنها راه رسیدن به وحدت، اجرای عدالت بین اقوام و مذاهب، داشتن نگاه یکسان به همه و اجرای قانون به صورت مساوی است.
3ـ ایشان همواره بر این نکته تاکید دارد که با تفرقه و اختلاف و براندازی مخالف است و بر تمامیت و استقلال ارضی کشور تاکید دارد. وی خیرخواه ملت و نظام بوده و تمام سخنانی که می گوید از روی دلسوزی است.
4ـ مولانا عبدالحمید همواره تاکید دارد که مذاهب و تفکرات اسلامی، به جای رقابت، رفاقت را اختیار کرده و ضمن پرهیز از اختلاف، با سعه صدر و دوراندیشی در کنار یکدیگر فعالیت نمایند.
5ـ مولانا عبدالحمید معتقد است کسی که حق انتخاب مسئولین را دارد، حق انتقاد را نیز دارد و نباید جلوی انتقاد سازنده گرفته شود و جوّ اختناق بوجود آید.
6ـ ایشان مخالف هر گونه قیام مسلحانه برای گرفتن حق است، بلکه معتقد است، حقوق اهل سنت باید از راههای سالم و قانونی مطالبه شود، اگر این راه نتیجه بخش نبود، مطالبات از مجاری بین المللی پیگیری شوند.
7ـ مولانا عبدالحمید بر این باور است که هیچ نظامی در دنیا با تکیه بر قدرت نیروهای مسلح و سرکوب و فشار باقی نمانده است، بلکه تنها رمز بقای هر حکومتی، اجرای عدالت، دادن آزادیهای مشروع و قانونی، شنیدن حرف مخالفان و دگراندیشان و ایجاد فضای گفتمان در جامعه است.
8ـ ایشان بر این نکته تاکید دارد که اهل سنت ایران، ایرانی اند و هیچکس از آنها ایرانی تر نیست، لذا نباید شهروند درجه 2 و3 قرار گرفته و با آنها مانند بیگانگان رفتار شود؛ باید تمامی حقوق آنها، از جمله آزادی مذهبی، رعایت شود؛ در واگذاری مسئولیتها و مناصب و استخدامها مشارکت داشته باشند، زیرا جامعه اهل سنت ایران خواهان عزت بوده و می خواهند در سازندگی کشورشان سهیم باشند و از سرزمین خودشان دفاع نمایند.
9ـ اهل سنت ایران باید طبق تصریح قانون اساسی در تعلیم و تربیت فرزندان، برگزاری نمازهای عیدین و جمعه و برگزاری سایرمراسم دینی و مذهبی، حتی در مراکز نظامی، فرهنگی و اداری و کلان شهرهایی که اهل سنت در اقلیت هستند، از آزادی کامل برخوردار باشند تا بتوانند با فکر راحت و امنیت کامل الله را بندگی کنند و هیچکس حق دخالت در امور مذهبی را نداشته باشد و حکومت مانع دخالت افراد و نهادها در مدارس دینی و امور مساجد شود.
10ـ ایشان معتقد است، باید تمام آزادیهای قانونی از قبیل تشکیل احزاب، آزادی بیان و قلم و سایر فعالیتهای مدنی مراعات شود؛ رسانه ها و مطبوعات مختلف به طور آزادانه فعالیت کنند؛ جوّ گفتمان و انتقاد سازنده حاکم باشد؛ و روزنامه نگاران در روزنامه ها و نشریات، ضمن اجتناب از تهمت و افترا و دروغ، با آزادی کامل حقایق را بازگو نمایند؛ در کشور دموکراسی اسلامی حاکم باشد، زیرا تمام این موارد برای وحدت و امنیت ملی و برای بقای نظام لازم و ضروری است.
11- ایشان معتقد است باید همه شهروندان ایرانی از آزادی های مذهبی و شهروندی کامل برخوردار باشند و نباید اقلیتهایی مثل دراویش و همچنین دیگر اقلیتهای دینی و مذهبی کشور در تنگنا قرار داده شوند.
12ـ ایشان معتقد است که نظام و انقلاب مربوط به همه ملت است، توده ملت به جمهوری اسلامی رأی داده اند و همه آنها برای انقلاب زحمت کشیده اند، لذا نباید این انقلاب در تصرف یک جناح و گروه خاص قرار داشته باشد.
13ـ مولانا عبدالحمید، گرچه با جناح و حزب خاصی وابسته نیست، اما معتقد است که تنها راه برون رفت از چالشهای موجود، آشتی ملی، آزادی زندانیان سیاسی، توجه جدی به خواسته ها و مطالبان به حق و قانونی ملت ایران، برقراری انتخابات سالم و آزاد و ایجاد تغییرات جدی در بسیاری از سیاستهای جاری و موجود کشور است.
14ـ ایشان دستیابی به فناوری هسته ای، برای مقاصد صلح آمیز، را حق مسلّم ملت ایران می داند. معتقد است ملت ایران به هیچ وجه استعمارگر و متجاوز نبوده و هیچ نیازی به سلاح هسته ای ندارد، اما بر این موضوع تاکید دارد که برای برون رفت از فشارهای سنگین بین المللی، باید به منظور مذاکره صادقانه طرفین، راه بازرسان بین المللی آژانس هسته ای باز شده و نیز بازرسان بین المللی حقوق بشر اجازه ورود به کشور و تهیه گزارش از وضعیت موجود را داشته باشند تا اعتماد بین المللی حاصل شود.

واحد فرهنگی دفتر امام جمعه اهل سنت زاهدان

خروج از نسخه موبایل