انتخاب الهی است، نه معادلات مادی بشر را در آن مجال جولان است و نه محاسبات منجمان و رمّالان را از آن آگاهی و خبر است و نه پیشگویی کاهنان و مدعیان را در آن اثر..
چه جای سوال حاسدان و مغرضان و ظاهرپرستان که چرا خداوند، فقط صاحبان علم سرشار و زبان فصیح و قلم سیال و مدارک و شهادتنامههای علمی و آکادمیک و صاحبان نسب و حسب را برای تجدید و احیای دین در فلان عصر برنمیگزیند؟
دیروز اهل مکه به زبان اعتراض و تحقیر نسبت به صاحب رسالت گفتند: «وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ» که چرا این قرآن بر یکی از بزرگان دو شهر مکه و طائف نازل نشد؟ نهیب مهیب خداوندی بر صاحبان این اعتراض بیبنیاد چنین فرود میآید که «أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ…» مگر آناناند که رحمت پروردگار تو را تقسیم میکنند؟ هرگز! بلکه این ما هستیم که بین مردمان معیشتشان را تقسیم کردهایم.
و نیز فرمود: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ» خداوند بهتر میداند که رسالتش را کجا و به که میسپارد.
چرا صلاحالدین ایوبی کُرد راه عمربنخطاب رضیاللهعنه را پیش میبَرد و برای بار دوم قدس را آزاد میکند؟ و چرا تحقق وعدۀ گرانبهای رسول خدا برای فتح قسطنطنیه نصیب سلطان محمد فاتح عثمانی تُرک میشود؟ و چرا خادم بزرگ حدیث رسول الله از عجمهای ماوراءالنهر انتخاب میشود و «أصحالکتب بعد کتابالله» به دست او جمعآوری میشود؟
اینان و بسیاری دیگر از مجددان و مصلحان در عصرها و زمانهای مختلف، مقبولان درگاه الهیاند که به اراده و انتخاب او تعالی برای خدمت به دین و احیای امر الهی در عالم، مقبولیت و ماموریت یافتهاند.
در عصر حاضر نیز خداوند افرادی را برای این تکلیف بزرگ انتخاب فرموده است که یکی از این مصلحان و احیاگران به تایید بسیاری از علما و صاحبنظران و اهل دل، حضرت شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید حفظهالله است. (و الله بندگانش را بهتر میشناسد) خداوند او را صفات و صلاحیتهایی داده است که تنها از راه اکتساب بهدست نمیآیند.
الله تعالی هر که را بخواهد برمیگزیند و به او صلاحیتهای لازم برای تجدید و احیای دین در آن عصر و زمان را عطا میفرماید.. نه بدین معنا که این مقام وهبی محض است و کسب انسان را در او دخلی نیست، بلکه معیارهای قبولیت نزد خداوند با معیارهای ظاهری متفاوت است. علاوه بر صلاحیتهای ظاهری، دعای خود و دیگران، روزی حلال، صفات اخلاقی و معنوی و بسیاری از عوامل دیگر در این قبولیت نقش دارند.
دو صفت در قرآن کریم در این گزینش الهی جلوۀ بیشتری دارد آنجا که خداوند متعال میفرماید: « وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ»
دو صفت «صبر» و «یقین» که حقیقتا معنایی بسیار گسترده و عمیق دارند، برای رسیدن به این مقام شرط قرار داده شده است. و از اینروست که امام ابن تیمیه رحمهالله فرموده است: «بالصبر واليقين تنال الإمامة في الدين»؛ با صبر و یقین است که مرتبۀ امامت و پیشوایی در دین حاصل میشود.
دو صفت صبر و استقامت بر دین و آموزههای دینی و یقین و باور به وعدههای الهی و به حقانیت اسلام در حضرت شیخالاسلام بارها و بارها ظاهر و متجلی شده است.
خداوند قبولشدگان درگاهش را چنان درجه و مرتبهای میبخشد که هر کس با او همراهی و همکاری و همفکری کند، ارزش و مقبولیت مییابد و میدرخشد و آنکه علیه او برخیزد یا مانع پیشرفت اهدافش شود، قدر و ارزشاش نزد خدا و خلق خدا از بین میرود و بیقدر و زبون میشود.
خداوند شیخ ما را حفظ فرماید و به ما توفیق همکاری و همفکری با ایشان نصیب فرماید./ کانال تلگرامی دانشجویان اهلسنت ایران