شیخالاسلام مولانا عبدالحمید دوشنبه 14 تیر 1395 گفتوگویی با روزنامهی پرتیراژ «الیومالسابع» چاپ قاهره داشتهاند. ایشان در این گفتوگو با توجه به اوضاع کنونی جهان اسلام و بحرانهای خاورمیانه به بیان بعضی از دیدگاهها و دغدغههایشان پرداختهاند.
امام جمعه اهلسنت زاهدان در گفتوگو با این روزنامهی مصری، اهلسنت ایران را «اکثریت دوم» و «20% جمعیت کل کشور» عنوان میکنند که «بیش از یک میلیون» از این جمعیت در کلانشهر تهران سکونت دارند. ایشان زندگی اهلسنت ایران را «عادی» و «رضایتبخش»، اما مشارکت آنان در ادارهی کشور را «کمرنگ» توصیف میکنند.
در بخشی از سخنان ایشان در این گفتوگو آمده است: «اهلسنت ایران از ساکنان اصیل کشور هستند و به بزرگترین اقوام و طوائف ایرانی مانند بلوچ، فارس، کرد، آذری، ترکمن و عرب که ملت ایران را تشکیل میدهند، منسوب هستند. اهلسنت در طول تاریخ ایران خصوصا در جنگ عراق با ایران از سرزمینشان دفاع کردهاند و در صحنههای مختلف سیاسی و اجتماعی مانند انتخابات و نیز در پیروزی انقلاب اسلامی سهیم بودهاند.»
مولانا عبدالحمید در پاسخ به سؤال خبرنگار روزنامهی «الیومالسابع» که میزان آزادیهای دینی اهلسنت ایران را جویا شده است، میگویند: «قانون اساسی کشور به اهلسنت در انجام امور دینی، آموزشی و عبادی آزادی کامل داده است. اما گاهی اوقات برخی عناصر و جریانهای متعصب و تندرو که متأسفانه در درون حاکمیت کشور نفوذ دارند و از کسی حرفشنوی هم ندارند، در برپایی نمازهای عیدین و جمعه در مناطقی که اهلسنت در اقلیت هستند مشکلاتی ایجاد میکنند. اهلسنت گاهی در این شهرها با موانعی در رابطه با نمازخانههایی که برای اقامهی نماز اجاره کردهاند، روبهرو میشوند. امیدواریم مسئولین ردهی بالا جلوی این افراد را بگیرند، زیرا دشمنان به دنبال ایجاد تفرقه و اختلاف هستند.»
عالِم برجستهی اهلسنت کشور با بیان اینکه «جامعه اهلسنت ایران با خشونت و افراطیگری مخالف است.» بر پیگیری مشکلات جامعه اهلسنت از طریق «راههای قانونی»، «مذاکره و گفتوگو» و «انتقاد سازنده» تاکید میکنند.
خبرنگار روزنامهی مذکور نظر مولانا عبدالحمید را در مورد اظهارات اخیر رهبر معظم انقلاب مبنی بر تحریم اهانت به همسران پیامبر، میپرسد. ایشان این سخنان را «گامی مثبت و باارزش» در راستای «رسیدن به وحدت و انسجام» میدانند. ایشان در عین حال از عدم توجه «عدهای تندرو» به این سخنان اظهار تأسف و نگرانی میکنند.
در بخشی از این گفتوگو، ارتباط مولانا عبدالحمید با دانشگاه الازهر مصر مطرح شده است. مدیریت دارالعلوم زاهدان ضمن رد هرگونه ارتباط با این دانشگاه، علاقهمندی خودشان را در برقراری این ارتباط اظهار میدارند. ایشان «دوری از مظان اتهام» را دلیل اصلی عدم ارتباط با دانشگاه الازهر و دیگر مراكز علمی خارجی عنوان میکنند و میگویند: «زمانیکه ما دنبال ایجاد ارتباط با مراکز علمی و شخصیتهای خارجی باشیم، متهم میشویم. باوجود این، ما علاقهمندیم با دانشگاه الازهر که تاریخ علمی و فرهنگی دارد، ارتباط داشته باشیم و فرزندانمان را برای تحصیل به آنجا بفرستیم. همینطور دوست داریم با دیگر مراکز علمی و فرهنگی جهان اسلام ارتباط داشته باشیم.»
امام جمعه اهلسنت زاهدان ضمن اظهار تأسف از اوضاع اخیر مصر، سفر به این کشور را «آرزوی دیرینه»ی خودشان میدانند و میگویند: «آرزوی دیرینهی بنده این بوده که به کشور مصر و الأزهر سفر کنم. مصر دارای تاریخ کهن و شکوه و عظمت خاصی است و مهد تمدنهای قدیم بوده است. ملت مصر، بهخاطر خدمات علمی گستردهای که برای دین اسلام انجام داده است، احسان بزرگی بر جهان اسلام دارد. اگرچه تاکنون دعوتنامهای از طرف دانشگاه الازهر مصر دریافت نکردهام، اما از طرف برخی دیگر از کشورها برای شرکت در سمینارها دعوت شدهام، ولی بنا بر بعضی مشکلات نتوانستهام در آنها حضور یابم.»
روزنامهی «الیومالسابع» در ادامه نظر مولانا عبدالحمید را در مورد «اختلاف بین ایران و عربستان» جویا شده است که ایشان میگویند: «قطع روابط ایران و عربستان سعودی به صلاح جهان اسلام نیست، زیرا ایران و عربستان دو کشورِ مهم و دو قطب در جهان اسلام هستند. قطع روابط، اختلافات و مشکلات را دوچندان میکند و پیامدهای منفی زیادی هم برای اهلسنت دارد. به علت همین قطع ارتباط، امسال حجاج ایرانی اعم از شیعه و سنی نمیتوانند به حج بروند. اگر این روابط مجددا برقرار شود به نفع جهان اسلام و اهلسنت ایران نیز خواهد بود.»
خبرنگار «الیوم السابع» موضوع گفتوگو را به بیرون از مرزهای ایران میبرد و نظر شیخالاسلام مولانا عبدالحمید را در خصوص درگیریهای منطقه و خاورمیانه جویا میشود و میپرسد: آیا این جنگها مذهبی هستند یا سیاسی؟ مولانا عبدالحمید در پاسخ میگویند: «به نظرم اساس این درگیریها «سیاسی» و برای رسیدن به قدرت است؛ همانگونه که اختلاف ملتها با دولتها نیز سیاسی است. البته در این درگیرها زمانی که افراد به بُنبست میرسند به «مذهب» پناه میبرند تا با استفاده از نیروی مذهب با مخالفانشان بجنگند، زیرا مسائل مذهبی بنا بر حساسیتی که دارند میتوانند جنونآفرین باشند و آتش جنگ و دشمنی را شعلهورتر سازند.»
ایشان در ادامه به بیان راه پایاندادن به این جنگها میپردازند و خاطرنشان میسازند: «در هرحال اینها درگیریها و جنگهای خطرناکی هستند و لازم است آتش آنها زودتر خاموش شود. البته این تنشها با جنگ حل نمیشوند، بلکه جنگ مشکلات را دوچندان میکند. به نظرم تنها راه حل برای پایاندادن به این جنگها تقسیم قدرت و تشکیل حکومت وحدت ملی با مشارکت تمام اقوام، مذاهب و مکاتب فکری است. باید در کشورهای سوریه، یمن و… اقشار و اندیشههای مختلف در حکومت و قدرت بر اساس جمعیتشان مشارکت داده شوند.»
ریاست شورای هماهنگی مدارس دینی اهلسنت استان سیستانوبلوچستان در این گفتوگو به نکوهش دامنزدن به اختلافات مذهبی و جناحی میپردازند و خاطرنشان میکنند: «دامنزدن به اختلافات نه به صلاح شیعه است و نه سنی، بلکه سبب سیطره قدرتهای بیگانه بر منطقه میشود. ما هرکسی را که به اختلاف دامن میزند و فریاد آن را بلند میکند یا برای ایجاد اختلاف مردم را تحریک میکند، از هر فرقهای که باشد محکوم میکنیم. زیرا ایجاد اختلاف -از هر طرفی که باشد- به جهان اسلام آسیب میرساند.»
ایشان در ادامه تصریح میکنند: «هیچ حکومت و دولتی حق ندارد به اختلافات دامن بزند و در کشوری دیگر از یک گروه علیه گروهی دیگر و یا بهخاطر یک قوم علیه قومی دیگر از آنان حمایت کند. به نظر بنده حمایت از یک گروه و جماعت در کشوری که دولت رسمی دارد- فرق نمیکند دولت متعلق به شیعه باشد یا سنی- وحدت آن سرزمین را در خطر میاندازد و به اصل اسلام آسیب میرساند. لذا بایستی از منافع ملی ملتها حمایت و پشتیبانی شود و تأمین این منافع فقط با پایاندادن به درگیریها و جنگها امکانپذیر است.»
امام جمعه اهلسنت زاهدان در پایان این گفتوگو، طرحی متشکل از 3 بند را برای وحدت بین شیعه و سنی ارائه میکنند و میگویند: «پیشنهاد بنده برای برقراری وحدت بین سنی و شیعه بر سه پایه استوار است: 1- اینکه هر دو گروه به مشترکات چنگ بزنند و دعوت به مذهب را کنار بگذارند؛ 2- حقوق اقلیتهای شیعه و سنی رعایت شود. این اقلیتها در هر کشوری که باشند، حکومتها باید آزادی دینی آنها را رعایت کنند و از تبعیض و سلب آزادیهای مذهبی بپرهیزند؛ 3- پرهیز از تهمت و افترا خصوصا در شبکههای ماهوارهای موهن و رسانههایی که شیعه و سنی را به جان هم میاندازند. لازم است دولتهای اسلامی و همچنین علما و اندیشمندان مسلمان برای نزدیکی شیعه و سنی تلاش کنند.»
ایشان ادامه دادند: «همچنین پیشنهاد میشود یک کمیسیون مصالحه متشکل از علمای مشهور و نیکاندیش برای برقراری صلح و حل اختلافات جهان اسلام تشکیل شود، زیرا تندروهای شیعه و سنی را جز علمایی که نسبت به دلایل شرعی آگاه هستند، کسی دیگر نمیتواند قانع سازد.»