اشاره: با توجه به تشدید بحران در خاورمیانه و در ادامۀ آن حملات هوایی روسیه به سوریه به بهانۀ «مبارزه با تروریزم» و واکنشهای مختلف و متفاوت به این حمله، پایگاه اطلاعرسانی «سنی آنلاین» گفتوگویی با شیخالاسلام مولانا عبدالحمید، عالم برجسته اهلسنت ایران و صاحبنظر در قضایای جهان اسلام، انجام داده است.
“علل ظهور پدیدۀ تروریزم”، “دیدگاه ایشان در استفاده از روشهای نظامی برای مبارزه با این پدیده” و “راهکارهای مفید برای برونرفت کشورهای اسلامی از بحرانهای موجود” ازجمله مواردی هستند که در این گفتوگو مورد بررسی قرار گرفتهاند.
متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
* دیدگاه شما در رابطه با پدیده نوظهور «تروریزم» چیست؟
ـ بنده معتقدم هر پدیدهای که ظهور میکند، باید علت بهوجود آمدن آن بررسی شود. اگر میخواهیم با یک معلول مبارزه کنیم، باید اول علت آن را جویا شویم. پدیده زشت تروریسم که ما بارها آن را محکوم کردهایم، پدیدهای است که همه جهانیان و بالاخص مسلمانان را متضرر ساخته است. باید بررسی کنیم که این پدیده از کجا سرچشمه گرفته است؟ پیش از این و حتی در دوران ما تا همین زودی اسمی از”تروریسم” نبود. اصلا کسی با واژه تروریسم آشنایی نداشت. این واژۀ نوظهوری است.
* جنابعالی چه عواملی را در بهوجود آمدن پدیدۀ تروریسم مؤثر میدانید؟
وقتی علتهای تروریزم را بررسی میکنیم میبینیم تجاوز، زورگویی، استبداد و اشغال کشورهای دیگران از مهمترین اسباب پیدایش تروریزم هستند. گروههایی که الان در دنیا به گروههای تروریستی معروفاند، نتیجه همین تجاوزات و زورگوییها هستند.
وقتی روسیه- شوروی سابق- افغانستان را اشغال کرد، تا آن وقت ما واژه «القاعده» را نشنیده بودیم. پس از این حمله، جهادی علیه روسیه شروع شد. علت به وجود آمدن گروهی بهنام «القاعده» این بود که شوروی سابق بر کشوری که مستقل بود و مرزهای مشخصی داشت تجاوز کرد و ملتی را آواره کرد. اسامه بن لادن، مؤسس القاعده، یک مهندس پیمانکار بود که در نتیجه حمله شوروی به افغانستان برای جهاد به این کشور آمده بود. لذا تجاوز شوروی سابق به افغاستان و کشتار بیرحمانۀ مسلمانان این کشور علت اصلی تشکیل گروههایی از قبیل القاعده شد.
همچنین اشغال سرزمین فلسطین، حمله آمریکا به عراق و افغانستان، نادیده گرفتن حقوق اقلیتها، مبارزه با اسلامگرایان، عداوت افراطگرایانه با دین اسلام و اهانت به ساحت مقدس پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم از دیگر علل مهم معلولی به نام «تروریزم» هستند.
“تروریزمی” که آمریکا در افغانستان به سراغش رفت تا آن را سرکوب کند، اکنون از آفریقا سربلند کرده و در حال گسترش است. بنده معتقدم مبارزۀ اینها با تروریزم مبارزه صحیحی نبود، و چه بسا اینها در بسیاری از کشورها تروریزم را تقویت کردند تا به بهانه مبارزه با آن، پای خودشان را در کشورهای اسلامی باز کنند.
* دیدگاه حضرتعالی در رابطه با حمله نظامی روسیه به سوریه چیست؟
بنده یقین دارم که حمله آمریکا به عراق و سوریه به بهانۀ مبارزه با تروریزم، و حمله روسیه به سوریه با همین بهانه و به بهانۀ حفظ نظام فعلی، موجب گسترش بیش از پیش تروریزم میشوند، و دنیا خواهد دید که ما درست میگوییم. کشورهایی که دست به اقدام نظامی زدهاند غیرممکن است بتوانند با حملههای هوایی و نظامی تروریزم را از بین ببرند، بلکه این کشورها باید پدیده تروریزم را ریشهیابی کنند و با علت آن مبارزه کنند.
پیش از این آمریکاییها در حمله به عراق میگفتند آمدهایم تا دیکتاتور را برکنار کنیم و اعلام میکردند که با خود دموکراسی آوردهایم و برای دموکراسی میجنگیم، اما دیدیم که حمله به این کشور نهتنها تروریسم را از بین نبرد، بلکه سبب گسترش تروریزم در جهان شد و این کشور را بیشتر در معرض تهدید و تجزیه قرار داد و ملتاش را با بدبختی و آوارگی مواجه ساخت.
لذا بنده یقین دارم که جنگ بههیچوجه راه حل نیست. جنگ نمیتواند مسأله عراق و سوریه را حل کند، بلکه این گفتمان و میز مذاکره است که میتواند مسائل را حل کند و ملتها را دور هم جمع کند. سعهصدر و دوراندیشی است که میتواند اختلافات را حل کند. بنده همانطور که با حمله روسیه به سوریه مخالفم، با حمله آمریکا، فرانسه و انگلیس نیز به این کشور مخالف هستم.
اینکه برخیها مخالفت ما با حمله روسیه به سوریه را «همسویی با آمریکاییها» میدانند این ادعای پوچی است، زیرا ما اکنون و پیش از این مخالفت شدید خود را با حمله آمریکا به کشورهای اسلامی اعلام کرده و آن را محکوم کردهایم.
* پیشنهاد شما به کشورهای متجاوز چیست؟
متأسفانه سازمان ملل و قدرتهای غربی و شرقی در طول این مدت طولانی، که صدها هزار نفر در کشورهای مختلف جان خود را از دست دادهاند، با وجود تواناییها و قدرتی که خداوند در اختیار آنها گذاشته است، نتوانستهاند یا نخواستهاند مسائل و مشکلات خاورمیانه را حل کنند. آنها بهجای استفاده از روشهای سازنده و معقول، از روشهای مخرب و نظامی برای حل بحرانها استفاده کردهاند که چیزی جز بدبختی و آوارگی ملتها و نیز گسترش تروریزم و افراطگرایی را در پی نداشته است.
پیشنهاد ما به قدرتهای دنیا این است که فرمولی بیاورید تا ملتها را با هم آشتی دهد، اگر کسی با این فرمول مخالفت کرد، همان ملت را متحد سازید تا خودشان با آنها بجنگند، نهاینکه شما بیایید و به بهانۀ مبارزه با مخالفین، سرزمینها را اشغال و ملتها را سرکوب و بیخانمان کنید. ملت مسلمان خودش راحتتر میتواند مسائلاش را حل کند.
* چه راهکاریی برای حل مشکلات و بحرانهای کنونی منطقه پیشنهاد میکنید؟
بنده معتقدم تنها راه پایاندادن به جنگ و درگیری در کشورهایی همچون عراق، سوریه و یمن اجرای یک فرمول صحیح و جامع است که رضایت اکثر ملت آن کشور را به همراه داشته باشد؛ کشورهای اسلامی منطقه باید با همکاری سازمان ملل و قدرتهای بزرگ، در کشورهای مورد بحث حکومتهای فراگیر تشکیل دهند که همه اقوام، مذاهب و طیفهای مختلف هر ملت در آن مشارکت داشته باشند. پس از تشکیل حکومت فراگیر، از خودِ ملت، نه از آمریکا و روسیه، برای مبارزه با گروههایی که با این فرمول مخالفت بوده و صلح را قبول ندارند استفاده شود.
لذا بنده تاکید میکنم که اگر یک فرمول صحیح که حاوی آشتی ملی باشد طرحریزی شود مشکلات منطقه حل خواهند شد.
بنده در کنفرانس وحدت که سال گذشته در تهران برگزار شد، راهکاریی را پیشنهاد دادم و گفتم در شرایط کنونی که دولتها با یکدیگر اختلاف پیدا کردهاند و حاضر نیستند با هم بنشینند، و در این میان از دست سازمان کنفرانس اسلامی هم هیچ کاری ساخته نیست، تنها یک قشر میتواند برای حل بحرانهای موجود در کشورهای اسلامی اقدام کند و آن قشر “علما” هستند، زیرا مردم به علما اعتماد دارند و به حرفشان گوش فرا میدهند، حتی گروههای افراطی و تندرو هم برای علمای امت اسلام احترام قائلاند. لذا اگر دولتها علمای معروف جهان اسلام را حمایت کنند و علمای شیعه، سنی و گرایشهای مختلف با هم بنشینند و صحبت کنند و یکدیگر را قانع کنند، این اقدام میتواند در حل بحرانهای موجود نقش مهم و سرنوشتسازی داشته باشد.
قبل از اینکه جهان اسلام با بحرانهای کنونی مواجه شود، و زمانیکه هنوز نام و نشانی از “داعش” نبود، بنده پیشنهاد کردم که باید بین تهران، دوحه، ریاض و آنکارا فعالیتی آغاز شود و هیئتی متشکل از علمای مطرح جهان اسلام تشکیل شود و سران کشورهای اسلامی و احزاب و گروههای مخالف دولتها را کنار یکدیگر قرار داده و با آنها صحبت کنند. با گروههای مخالف و بعضا افراطی بهصورت ویژه صحبت کنند و آنها را متقاعد سازند، زیرا این گروهها لائیک نیستند، بلکه خود را منتسب به دین میدانند و حتی مبارزه خود را “جهاد” دانسته و به کشته شدگان خود مژده بهشت میدهند. اینها با یک ایده و اعتقادی، هر چند غلط، میجنگند، اما علما که کارشناسان عقیده هستند باید این گروهها را راهنمایی کنند و با تذکر نقاط اشتباه در حرکتشان، آنها را متقاعد کنند.
اگر علما با سران دولتها صحبت کنند و آنها را با هم نزدیک سازند و به تشکیل حکومت فراگیر متشکل از تمامی احزاب و اقلیتهای قومی و مذهبی فراخوانند و همچنین با احزاب و گروهها هم صحبت کنند و آنها را نسبت به مراعات حق و حقوقشان از جانب دولتمردان مطمئن سازند، این شیوه شاید بهترین راهکار برای حل مشکلات باشد.
بنده آن زمان این پیشنهاد را مطرح کردم، اما متأسفانه مورد استقبال قرار نگرفت و امروز شاهد تشکیل این گروهها و گسترش افراط و تندروی در جهان هستیم، و مطمئن باشیم اگر اقدامی جدی در این زمینه صورت نگیرد شاهد ظهور گروههایی جدید و افزایش رنج و مشکلات جهان اسلام خواهیم بود.
لذا به نظر بنده حل عادلانۀ مسأله فلسطین، تشکیل حکومتهای ملی و فراگیر در کشورهای سوریه، عراق، یمن و لیبی و برگزاری انتخابات دموکراتیک واقعی بهترین و سالمترین راه برونرفت از بحرانهای موجود و کوتاهترین مسیر برای مبارزه با تروریسم است.
* بهعنوان سؤال پایانی؛ جنابعالی اوضاع کنونی کشورهای اسلامی را چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه وضعیت کنونی جهان اسلام مأیوسکننده است، زیرا قدرتهای استعماری و استکباری تصمیمگیرنده اوضاع مسلمانان و کشورهای اسلامی هستند و تا زمانیکه اوضاع بدین منوال باشد مشکلات حل نخواهند شد. تاریخ گذشتۀ استعمارگران واضح و روشن است؛ اینها دلسوز مسلمانان نیستند، بلکه برای نیل به اهداف و منافع نظامی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی خود وارد ممالک اسلامی میشوند.